یکی از امتیازات فرض شخصیت حقوقی برای شرکت تجاری ، قطع ارتباط عمر شرکت با عمر پدیدآورندگان آن است. بنابراین منطقی به نظر می رسد که اصولاَ فوت شریک در ادامه حیات شرکت بی اثر باشد و صرفاَ سازوکارهایی برای دفع زیان احتمالی ناشی از تحمیل شریک ناخواسته به شرکت – یعنی ورثه شریک متوفی - پیش بینی گردد . ذیلاَ به توضیح بیشتر این مطلب می پردازیم.
فوت شریک در شرکت با مسئولیت محدود
قانون تجارت در مورد شرکت با مسئولیت محدود فقط در مقام بیان اسباب انحلال در بند " د " ماده 114 فوت یکی از شرکا را در صورتی که در اساسنامه پیش بینی شده باشد موجب انحلال شرکت دانسته است. بنابراین در صورت سکوت اساسنامه فوت شریک تاثیری در حیات شرکت و نحوه اداره شرکت ندارد. باید افزود که در فوت خصوصیتی نیست. بنابراین ، همین احکام در صورت وقوع انتقال قهری به سبب مصادره اموال نیز جاری است.
• فوت سهامدار در شرکت سهامی
در شرکت سهامی ، مرگ و میر سهامداران کمترین اثری بر شرکت ندارد و به نظر می رسد حتی نتوان در هنگام تاسیس شرکت در اساسنامه و یا با اصلاح اساسنامه ، بندی متضمن پایان عمر شرکت با مرگ یکی از سهامداران وارد ساخت. بدیهی است در شرکت هایی با شرکای فراوان نظیر شرکت های سهامی عام ، چنین زیانی متصور نیست.
فوت شخص ، موجب انتقال قهری اموال متوفی به ورثه می شود . بنابراین ورثه شخص سهامدار پس از فوت او به قائم مقامی از متوفی، جزو سهامداران شرکت می شوند و دارای همان حقوقی که متوفی در شرکت داشت ، مانند حق دادن رای و حق اخذ سود می باشند.
چند نکته :
- در شرکت سهامی خاص، در صورت فوت سهامداران ، بایستی در اولین زمان ممکن، تعداد سهام آن ها تعیین تکلیف شود.
- از آن جایی که سهام اشخاص حقیقی جزو دارایی های آن ها به حساب می آید ، لذا در صورت فوت سهامدار، سهام وی باید مانند سایر اموال آن شخص میان ورثه قانونی او تقسیم شود.
- برای تعیین نحوه تقسیم سهام متوفی، می بایست ورثه با مراجعه به اداره دارایی، مبلغ قانونی مالیات بر ارث را پرداخت نمایند.
- در گواهی حصر وراثت ، نحوه تقسیم سهام متوفی بین وارثین تعیین شده است .
- سهامداران شرکت بایستی به همراه وارثین متوفی صورتجلسه ای مبنی بر انتقال سهام متوفی تنظیم نمایند و پس از آن به اداره دارایی مراجعه نموده و اقدامات لازم را برای دریافت گواهی نقل و انتقال سهام انجام دهند.
- پس از دریافت گواهی نقل و انتقال سهام ، بایستی اداره ثبت شرکت ها را نیز با تنظیم صورتجلسه ای از این انتقال سهام مطلع سازند و صورتجلسه را به ضمیمه مدارک شناسایی وارثان و همین طور تصویر گواهی مالیات بر ارث و تصویر برگه حصر وراثت ، به اداره ثبت شرکت ها ارسال نمایند.
فوت یا سلب صلاحیت مدیر یا مدیران شرکت سهامی
چنانچه یک یا چند نفر از مدیران فوت نموده و یا استعفاء نمایند و یا از آن ها سلب صلاحیت بشود و تعداد اعضاء هیئت مدیره از حداقل مقرر در قانون کمتر گردد، برابر اساسنامه اعضاء علی البدل جانشین آن ها خواهند شد. و در صورتیکه اعضاء علی البدل انتخاب نشده و یا کافی برای عهده دار شدن محل های خالی نباشند، مدیران باقی مانده از مجمع عمومی عادی شرکت دعوت خواهند نمود تا اعضاء هیئت مدیره را تکمیل نمایند و هر گاه هیئت مدیره حسب مورد از دعوت مجمع عمومی خودداری نماید در این صورت هر ذینفع می تواند از بازرس یا بازرسان شرکت بخواهد که به دعوت مجمع عمومی عادی برای انتخاب مدیری که سمت او بلاتصدی مانده اقدام کند و بازرس یا بازرسان مکلف به انجام چنین درخواستی می باشند.
فوت یکی از شرکا در شرکت تضامنی
با توجه به این که شرکت تضامنی، قائم به شخصیت شرکا است و شخصیت شرکا در شرکت تضامنی واجد اهمیت خاص است در صورت فوت یکی از شرکا، شرکت منحل می شود مگر آنکه شرایط ذیل برقرار باشد. در این صورت ، بقای شرکت منوط است به :
1- رضایت سایر شرکا ؛ ( بنابراین ، فوت و انتقال قهری سهم به خودی خود موجب انحلال شرکت نیست بلکه اعلام عدم رضایت هر یک از طرفین به منزله انحلال شرکت خواهد بود ) .
2- رضایت قائم مقام متوفی ( وراث او ) ؛
3- اگر سایر شرکا تصمیم به بقای شرکت گرفته باشند ، وراث باید ظرف یک ماه از تاریخ فوت ، رضایت یا عدم رضایت خود را کتباَ اعلام کنند. این اطلاع رسانی می تواند با اظهارنامه یا هر وسیله کتبی دیگری باشد.
4- سکوت تا انقضای یک ماه در حکم اعلام رضایت است. این استثنائی بر آن قاعده عامی است که سکوت را دال بر رضایت نمی دانیم.
5- در صورت رضایت قائم مقام متوفی : نسبت به نفع و ضرر شرکت در مدتی که گذشته است ، سهیم خواهد بود.
6- در صورت عدم رضایت قائم مقام متوفی : نسبت به نفع شرکت در مدتی که گذشته است ، سهیم است ؛ اما نسبت به ضرر، خیر.
شایان ذکر است ، ماده 161 قانون تجارت ، همانند شرکت تضامنی، فوت و حجر شریک شرکت مختلط غیرسهامی را موجب انحلال شرکت دانسته است مگر اینکه کلیه شرکا و قائم مقام متوفی بر بقای شرکت تراضی کنند.
• فوت یکی از شرکا در شرکت نسبی
زمانی که یکی از شرکا شرکت نسبی فوت کند یا محجور و یا ورشکسته شود ، مراتبی که در شرکت تضامنی ذکر شد در این شرکت هم باید رعایت شود.
نمونه شرح دادخواست انحلال شرکت نسبی به لحاظ فوت احد از شرکاء :
ریاست محترم دادگاه
ریاست محترم دادگاه عمومی بخش بوستان شهرستان بهارستان استان تهران / سلام علیکم / احتراماَ / اینجانب اینجانبه / وکیل پایه ... دادگستری به شماره پروانه ... به وکالت از خواهان به استحضار می رساند :
1- موکل ( خواهان ) یکی از شرکاء شرکت نسبی با نام ... واقع در .... می باشد.
2- در تاریخ ... یکی از شرکاء شرکت با نام ... فوت نموده که بر اساس قانون تجارت و اساسنامه شرکت باید منحل گردد که تاکنون این امر محقق نشده است.
بناء علیهذا : با تقدیم دادخواست حاضر :
و استناداَ به بند " دال " ذیل ماده 114 قانون تجارت مصوب 13 / 2 / 1311
رسیدگی و استماع خواسته و مالاَ پذیرش دعوی و سپس صدور حکم به شرح ستون خواسته از محضر دادگاه تحت استدعاست.
با تشکر و تجدید احترام
محل امضاء – مهر – اثر انگشت
• فوت عضو در شرکت تعاونی
الف) انتقال قهری سهام به سبب فوت عضو شرکت تعاونی :
اگر عضو شرکت تعاونی فوت کند، سهم یا سهامی که وی در شرکت تعاونی دارد – مانند سایر اموال و حقوق مالی وی- قهراَ به وارث یا وراث او منتقل می شود و اگر وراث وی عضو همان شرکت تعاونی باشد، در این حال انتقال قهری سهم شرکت تعاونی به عضو تحقق پیدا می کند و عضو مذکور علاوه بر سهم یا سهام خود در شرکت ، صاحب سهم یا سهام عضو متوفی نیز می شود.
ممکن است در اثر انتقال سهم یا سهام متوفی ، مقدار سهام عضو وارث در اثر افزایش، از تساوی مقرر در شرکت هایی که تعداد سهام اعضا برابر است ، خارج شود یا از نصاب مقرر ( حداکثر 15 درصد کل سهام ) که در آیین نامه مربوط تعیین شده است ، تجاوز کند.
در مورد انتقال اختیاری سهام ، عدم موافقت هیئت مدیره با انتقال سهام ، از حدوث این وضع جلوگیری می کند. در مورد اخیر ، چون انتقال قهری است و نمی توان از آن ممانعت کرد ، پس لاجرم لازم است که شرکت تعاونی مابه التفاوت افزایشی را که از طریق این انتقال برای مقدار سهام عضو وارث به وجود می آید به او بپردازد تا بدین ترتیب از برهم خوردن تساوی تعداد سهام یا تجاوز از حداکثر مقرر مذکور جلوگیری شود.
ب) انتقال قهری به غیر عضو در شرکت تعاونی :
انتقال قهری به غیر عضو وقتی پیش می آید که عضو شرکت تعاونی فوت کند و هیچ کدام یا بعضی از ورثه وی که سهام به آن ها منتقل می شود ، عضو همان شرکت تعاونی نباشند. ماده 14 قانون بخش تعاونی در این خصوص چنین مقرر می دارد : " در صورت فوت عضو ، ورثه وی که واجد شرایط و ملتزم به رعایت و مقررات تعاونی باشند ، عضو تعاونی شناخته شده و در صورت تعدد بایستی مابه التفاوت افزایش سهم ناشی از تعدد خود را به تعاونی بپردازند ، اما اگر کتباَ اعلام نمایند که مایل به ادامه عضویت در تعاونی نیستند و یا هیچ کدام واجد شرایط نباشند ، عضویت لغو می گردد ". تبصره ماده مذکور اضافه می کند : " اگر تعداد ورثه بیش از ظرفیت تعاونی باشد ، یک یا چند نفر به تعداد مورد نیاز با توافق سایر وراث، عضو تعاونی شناخته می شوند ". برای تکمیل مطلب لازم است به ماده 15 قانون بخش تعاونی نیز اشاره شود که به موجب آن در صورت لغو عضویت به سبب فوت، سهم و کلیه حقوق و مطالبات عضو متوفی به قیمت روز، تقویم و به دیون تعاونی تبدیل می شود که پس از کسر دیون وی به تعاونی ، به وراث یا ورثه او پرداخت می گردد.
ممکن است سهام عضو شرکت ، در اثر اجرای حکم دادگاه که علیه او صادر شده است ، بابت بدهی وی در اختیار طلبکار قرار گیرد. روشن است که طلبکار مذکور نمی تواند عضو شرکت تعاونی محسوب شود و فقط می تواند بهای سهام بدهکار را – طبق مقررات راجع به بازپرداخت قیمت سهام – از شرکت تعاونی دریافت کند.